ماجراهای شهرزاد و زندگیش!

.

سزارین سپیده خانوم

سلام... از خواب بیدار شدم بالاخره. بیچاره همسرم مهرداد اومده بود ولی منو بیدار نکرده بود. الانم رفته روی کاناپه بیهوش شده. یادم باشه یه شام خوب براش بپزم که تنهایی دیشبش از دلش در بیاد.  یادم افتاد حدود یه هفته پیش یه بیمار داشتم که لگنش خیلی کوچیک بود و بچش تپل. قرارمون سزارین بود. سر ساعت اومد. منم رفتم. چهار بعد از ظهر بود. من که رفتم تو پرده کشیده بودن جلوی چشمش و بی حسی موضعی داشت انجام میشد. قرار بود شوهرش کنارش باشه.  روند سزارین همون طوری انجام شد که همه میدونن... برش ها انجام شد و کیسه آب باز شد. بچه خارج شد و همه چیز انجام شد... ولی چیزی که خاصش میکنه اینه که وسط عمل از شوهرش پرسید چخبره اون ور؟ شوهرش از بالای پر...
11 مرداد 1400
1